یادداشت سوم 12 فروردین 1396 - مهمان ناخوانده ای که حمایتش میکنیم

ساخت وبلاگ

بلافاصله پس از برگشت از تهران دست بکار گلخونه شدم تا گلدون برخی کاکتوسها رو عوض کنم. موقع کار دیدم صدای بچه گربه میاد. وقتی خوب گوش کردم دیدم این صدا از طبقه پایین خونه ی خودمونه!! درب این قسمت رو بسته بودیم و راه ورودی دیگرش هم مسدود بوده اما نمیدونم چطور گربه ای که میدونستم بزودی زایمان میکنه و سعی کرده بودم از خونه مون دورش کنم ، رفته بود این پایین و در غیاب ما بچه هاش رو دنیا آورده بود. چراغ قوه آوردم با کمی جستجو اونها رو پیدا کردم. بله ، یه زایمان موفق با چهار بچه ی رنگ و وارنگ!!


با اینکه تا چند روز قبل اصلا" نمیخواستم و دوست نداشتم خونه ی ما باشند اما حالا دیگه موضوع فرق داشت. حالا مهمان ما بودند و به ما پناه آوردند. گربه ی مادر اصلا" از من نمیترسید و راحت بهش نزدیک شدم. به همسر و فرزندم اطلاع دادم. قدری غذا براش آوردیم و جلوش گذاشتیم. چشم بچه هاش هنوز بسته است. از اونها مراقبت کنیم تا انشاءالله زودتر بزرگ بشن ولی بعد باید تشریف ببرند یه جای دیگه. قبلا" بچه گربه توی خونه ی ما بوده و علیرغم ناز نازی بودنشون کلی خسارت به گلهامون زدند.

 

دو تا از بچه ها مثل مادرشون مشکی رنگ هستند و در این عکس در زاویه ای قرار گرفتند که صورت اونها دیده نمیشه

 

صبح امروز هم مجددا" ساعاتی رو به سر و سامان دادن به گلها اختصاص دادم. نتیجه ی کار خوب شد. تغییرات دیگری هم طی یکی دو هفته ی آینده در گلخونه میدم تا شرایط بهتری در این فضای کوچیک ایجاد بشه. نمای ظاهری گلخونه داره خوب میشه اما به واقع برای اینکار زحمت زیادی لازمه. باید کارگری کرد ؛ اساسی

 

خرّم آن بقعه که آرامگه ......
ما را در سایت خرّم آن بقعه که آرامگه ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5amehranie بازدید : 33 تاريخ : سه شنبه 15 فروردين 1396 ساعت: 3:53