یادداشت 2 خرداد 1396 - بیست سال پیش در چنین روزی.....

ساخت وبلاگ

نویسنده: علیرضا بوژمهرانی - سه‌شنبه ٢ خرداد ۱۳٩٦

خرداد ، ماه رویدادها و حوادث بزرگ در تاریخ ایران است و بطور قطع یکی از رویدادهای مهمی که در این ماه روی داد و امروز در سالگرد آن هستیم ، رویداد هفتمین انتخابات ریاست جمهوری در دوم خرداد سال 1376 بود.

اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال 1359 و در حال و هوای روزها و ماههای اول پس از پیروزی انقلاب برگزار شد در اون دوره آقای بنی صدر با کسب 10.753.752 رأی (75.98 درصد کل آراء) رئیس جمهور شد.

تنشهای سیاسی که بین رئیس جمهور (ابولحسن بنی صدر) و نخست وزیر (شهید رجایی) وجود داشت خیلی زود آتش اختلاف رو بین نیروهای انقلاب شعله ور کرد. اکثر نیروهای مذهبی و طرفداران امام راحل حامی نخست وزیر بودند و دیگرانی که حضورشان در انقلاب عمدتا" به منظور سهم خواهی بود حامی بنی صدر شدند. آغاز جنگ تحمیلی و بی تدبیری رئیس جمهور در اداره امور جنگ (در مقام فرهاندهی نیروهای مسلح که در آن دوران از اختیارات رئیس جمهور بود) آتش این اختلاف رو افروخته تر کرد تا اینکه در اثر حوادث خرداد ماه سال 60 و نهایتا" با رأی نمایندگان مجلس و تایید امام راحل ، بنی صدر از مقامش عزل شد و به همراه رجوی به فرانسه گریخت.

دومین دوره انتخابات ریاست جمهوری در شور و هیجان ناشی از عزل بنی صدر با مشارکت گسترده مردم در تابستان سال 1360 برگزار شد و شهید رجایی که یکی از محبوب ترین چهره های انقلاب بودند با کسب 12.770.050 رأی (87.62درصد کل آراء) به عنوان رئیس جمهور انتخاب شدند اما این مسئولیت دوام بسیار کمی داشت و با انفجار دفتر نخست وزیری در شهریور ماه سال 1360 و شهادت رجایی ، به پایان رسید.

سومین دوره انتخابات ریاست جمهوری در شور و هیجان ناشی از شهادت رجایی و باهنر برگزار شد. پیش بینی میشد که مردم در این انتخابات مشارکت بالایی داشته باشند که در عمل هم همین اتفاق افتاد و حضرت آیت الله خامنه ای با کسب 15.905.987 رأی (94.42 درصد کل آراء) به عنوان رئیس جمهور انتخاب شدند. در این دوره بیش از 75% واجدین حق رأی در انتخابات مشارکت داشتند.

چهارمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال 1364 و در میانه ی جنگ برگزار شد. در این دوره حضرت آیت الله خامنه ای برای دومین دوره با کسب 12.205.012 رأی (85.71 درصد کل آراء) به عنوان رئیس جمهور انتخاب شدند. در این دوره مشارکت مردم در انتخابات نسبت به دوره قبل کاهش یافت و به 56.65 درصد رسید.

با ارتحال امام خمینی در خرداد سال 1368 حضرت آیت الله خامنه ای با رأی نمایندگان مجلس خبرگان به رهبری منصوب و دیگر یار نزدیک امام راحل یعنی مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی برای انتخابات پنجمین دوره ریاست جمهوری کاندید شدند. این انتخابات در تابستان سال 1368 برگزار و آقای هاشمی با کسب 15.550.528 رأی (94.52 درصد کل آراء) به عنوان رئیس جمهور انتخاب شدند. آقای هاشمی در این دوره با کسب 94.52 درصد آراء رکورد جذب بیشترین درصد آراء ریخته شده به صندوق رو از اول انقلاب تاکنون به خود اختصاص دادند و بعید است که این رکورد شکسته شود.

آقای هاشمی در زمانی مسئولیت ریاست جمهوری رو عهده دار شد که جنگ به تازگی پایان یافته بود و بیشتر زیرساختهای کشور در جریان جنگ 8 ساله آسیب فراوان دیده و بیشتر کارخانه ها یا تعطیل بودند و یا با حداقل ظرفیت کار میکردند. با آغاز بکار دولت سازندگی و سرمایه گذاریهای عظیم برای بازسازی زیر ساختها و ایجاد ظرفیتها و امکانات جدید ، به تدریج نرخ تورم بالا رفت و فشار اقتصادی به مردم بیشتر شد. همچنین از زمان پیروزی انقلاب تا پایان جنگ ، کمبودهای اقتصادی باعث شده بود اکثریت مردم از تجملات مادی و بریز و بپاشهای غیر منطقی پرهیز کنند اما با بهبود شرایط اقتصادی در زمان دولت آقای هاشمی و واردات کالاهای مختلف ، آروم آروم اشرافی گری هم در جامعه دوباره آغاز شد که بخشی از مردم در کنار بخشی از بدنه ی دولت باعث پر رنگتر شدن هر روزه ی این رویکرد شدند. تمام این موضوعات دست به دست هم داد تا در ششمین انتخابات ریاست جمهوری ، با اینکه آقای هاشمی مجددا" به ریاست جمهوری انتخاب شدند اما ریزش آرای فراوانی هم داشتند بطوریکه در این دوره با کسب 10.566.499 رأی (62.91درصد کل آراء) در این سمت قرار گرفتند. میزان مشارکت مردم در این انتخابات به پایین ترین حد خود از ابتدای انقلاب تاکنون رسید بطوریکه 50.66 واجدین شرایط در انتخابات حضور یافتند.

تداوم برنامه ها و سیاستهای ویژه آقای هاشمی در ابعاد اقتصادی و سیاست داخلی به تدریج باعث فاصله گرفتن برخی از سیاسیون مذهبی از آقای هاشمی شد. بطور کلی میشه گفت که سیاسیون مذهبی از قبل انقلاب اختلاف نظرهایی با هم داشتند اما این اختلاف نظرها کمتر زمینه ای برای بروز پیدا میکرد تا اینکه مدتی قبل از رحلت امام ، با تفکیک تشکل جامعه روحانیت مبازر تهران به دو گروه (جامعه روحانیت مبارز تهران و مجمع روحانیون مبارز تهران که در اون زمان به شوخی به این دو گروه میگفتند یتی و یونی) این مرزبندی آشکار و روز به روز بر فاصله ی این دو طیف از هم افزوده شد.

آقای هاشمی در زمان ریاست جمهوری تلاش زیادی کرد تا روابط خوبی با هر دو طیف داشته باشه و از هر دوی اونها و یا حامیان فکری این دو طیف در دولتش استفاده کنه اما هر چقدر که به پایان دولت ششم نزدیکتر میشد اختلاف نظرش با طیف جامعه روحانیت مبارز تهران بیشتر و بیشتر میشد. مطرح شدن پیشنهاد اصلاح قانون اساسی به منظور امکان ادامه فعالیت آقای هاشمی بعنوان رئیس جمهور با واکنش تند این طیف مواجه شد.

با نزدیک شدن به پایان دولت ششم این پرسش در تمام محافل سیاسی مطرح بود که چه کسی میتونه جایگزین آقای هاشمی بشه؟ جناح راست آن زمان (امروز به اصولگرایان مشهور هستند) که اکثریت مجلس رو در اختیار داشتند خودشون رو آماده میکردند تا سکان اجرائی کشور رو هم بدست بگیرند. در مقابل ، جناح چپ (که امروز به اصلاح طلبان مشهور هستند) مایل بودند سیاستهای دولت سازندگی ادامه پیدا کنه. کاندیدای جناح راست شخصیت مشهور و با سابقه ای بود به نام آقای علی اکبر ناطق نوری (رئیس وقت مجلس و از انقلابیون مشهور) اما جناح چپ کاندیدایی با این شهرت و سابقه نداشت. شاید همین موضوع باعث شده بود که راستیها فکر کنند برنده هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اونها هستند و میتونند هر سه قوه مجریه ، مقننه و قضائیه رو در اختیار داشته باشند.

اما به ناگهان یک شخصیت نه چندان آشنا وارد عرصه ی انتخابات شد. مردی که گفتمان مهر و دوستی و اخلاق و ادب بر لب داشت و تونست با کلام و اخلاق در قلبها نفوذ کنه و تمام معادلات سیاسی رو به هم بریزه و او کسی نبود جز حجت الاسلام سید محمد خاتمی.

20 سال پیش در ماههای فروردین و اردیبهشت تبلیغات انتخاباتی در ایران برای اولین بار پس از انقلاب با شور و هیجانی بی نظیر در حال انجام بود. این اولین بار بود که شاهد یک رقابت بسیار جدی بودیم. جناح راست که ابتدا در نظر داشت تنور انتخابات رو گرم کنه (این جمله ی مشهور آقای ناطق نوری در آن زمان بود) خیلی زود متوجه شد گرمای این تنور بیش از حد شده و ممکنه نون بسوزه (این هم از جملات تاریخی آقای ناطق در آن دوران بود) بنابراین با تمام قوا برای حمایت از آقای ناطق نوری در تمام کشور شروع به فعالیت کرد.

در مقابل آقای سید محمد خاتمی سوار بر یک اتوبوس (که تا مدتی به یک نماد مبدل شده بود) شهر به شهر و استان به استان سفر میکرد تا با مردم دیدار چهره به چهره داشته باشه و از نظرات و افکارش برای مردم حرف بزنه. سادگی ، صمیمیت و صداقت این مرد بقدری تاثیرگذار بود که خیلی زود ورق کاراز انتخابات رو به نفع ایشون برگردوند. هفتمین دوره  انتخابات ریاست جمهوری پس از غوغای تبلیغات ، در دوم خرداد سال 1376 برگزار شد. برخیها نگران بودند که نکنه نتیجه آراء دستکاری بشه. لطیفه هایی از این دست که " بنویس خاتمی بخون ناطق" در سطح جامعه پخش شده بود. از صبح روز شنبه 3 خرداد که سالروز حماسه فتح خرمشهر بود همه پای رادیو بودند. فکر میکنم اولین آمار در ساعت 14 اعلام شد اما قبلش یکی از دوستانم رو در اداره دیدم که با خوشحالی به من گفت تموم شد ؛ سید انتخاب شد. ما بردیم.

غروب 3 خرداد 1376 در مهمانی بودم که اخبار تلویزیون پیروزی نهایی سید محمد خاتمی رو اعلام کرد. آقای خاتمی در اون انتخابات تونست 20.138.784رأی (69.1درصد کل آراء) بدست بیاره. آراء آقای خاتمی حدود 2 برابر آراء آقای هاشمی در دوره قبل بود و از نظر مشارکت مردمی هم رکوردی بی نظیر به ثبت رسید ؛ 79.92 درصد. این رکورد دیگه شکسته نشد تا اینکه در سال 1388 اعلام شد 85.22 واجدین حق رأی در انتخابات شرکت کردند.

دوم خرداد به دلایل مختلف یک رویداد بزرگ تاریخی است. متاسفانه گروهی بعدها از این اسم برای تقابل با نظام استفاده کردند و گروهی دیگر نیز لقب "دوم خردادیها" رو برای کسانی بکار میبرند که درون نظام هستند اما به زعم اونها مخالف نظامند. بنده به شخصه کاری به این موضوعات ندارم و برام مهم نیست دو طرف ماجرا چه تعریفی از دوم خرداد دارند.

برای من دوم خرداد نمادی از حمایت مردم از گفتمان مهر و دوستی و اخلاق و ادب ، نمادی از اعتماد مردم به نظام ، نمادی از اتکاء نظام به نظر و رأی مردم و نمادی از باور مردم به اصلاحات درونی بجای نگاه بیرونی است و برای همین ، این سالروز رو گرامی میدارم.

خرّم آن بقعه که آرامگه ......
ما را در سایت خرّم آن بقعه که آرامگه ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5amehranie بازدید : 102 تاريخ : شنبه 6 خرداد 1396 ساعت: 9:02