یادداشت 21 اسفند 1395

ساخت وبلاگ

تعارفات و رودربایستی از جمله موضوعاتی است که بلای روابط اجتماعی ما شده و بعضا" بدلیل شدت گرفتن این دو رویکرد غلط ، کاهش رفت و آمدها  و دید و بازدیدهای خانوادگی و دوستانه رو شاهد هستیم. بارها گفتم که وقتی بچه بودم در گرگان ، اهل محل از 7 شب هفته حداقل 6-5 شب رو به شب نشینی در خونه ی بستگان و همسایه ها میرفتند و در این مجالس گرم و صمیمانه ، تنها چیزی که آورده میشد چای بود و بعضی وقتا تخمه یا شرینی خانگی. پذیرایی ساده بود اما مجلس گرم و دوست داشتنی.

نوروز نزدیکه و همین تعارفات و تشریفات و چشم و همچشمی ها باعث شده برخی از ما بی جهت خودمون رو به دردسر بندازیم و کاری کنیم که اصل و ماهیت دید و بازدیدهای نوروزی که دیدار بستگان و دوستان و آگاهی بیشتر از حال روز همدیگه است فراموش بشه و همه در فکر پذیراییهای به اصطلاح کامل و شاهانه از مهمان باشند. این حاشیه ها اونقدر زیاده که باعث شده برخی از ما نگران اومدن مهمان باشیم و فکر کنیم مهمان یعنی خرج و هزینه ی زیاد و دردسر بشور و بساب!!! این رو مقایسه کنید با اعتقادات قدیمیها که مهمان رو حبیب خدا میخوانند.

این دردسری است که خودمون برای خودمون درست کردیم. مگه چه اشکالی داره که مهمونیهامون ساده برگزار بشه؟ لباس ساده ، پذیرایی ساده ، غذای ساده ، بدون تشریفات و.....

چند سال قبل در ایام نزدیک نوروز به ناگهان قیمت آجیل سر به فلک کشید. همون سال مصمم شدیم که در ایام نوروز دیگه از آجیل برای پذیرایی استفاده نکنیم. مشکلی برای خرید نداشتیم اما وقتی احتمال میدادم مهمانانی که به منزل ما میاند در بازدید متقابل ممکنه برای خرید آجیل به مشکل بخورند و هزینه های زیادی متحمل بشن ، از خودمون شروع کردیم و بدون هیچ گونه احساس خجالت و یا تعارفی آجیل رو از برنامه پذیرایی مهمانانمون حذف کردیم و بجای اون یکی دو مدل شرینی خانگی درست کردیم که بسیار به مذاق میهمانان خوش اومد. الان چندین ساله که اینکار رو ادامه دادیم و هیچ اتفاقی هم نیفتاده (اینو برای اونهایی میگم که فکر میکنند اگه آجیل نخرند روز شب نمیشه و یا آسمون به زمین میاد!)

امسال شرایط مشابهی در مورد میوه داریم چرا که بدلیل سرمای شمال و سیل جنوب وضعیت بازار میوه آشفته است و به همین دلیل قیمت میوه بسیار بالاست. تازه با این قیمت بالا ، هیچ تضمینی نیست که میوه ی با کیفیت بشه خرید. به همین علت امسال تصمیم دارم تنوع میوه ای که برای پذیرایی از مهمانان تهیه میکنیم رو خیلی محدود کنم.

به نظرم میرسه اصلاح این فرهنگهای نادرست رو باید کسانی در جامعه آغاز کنند که اتفاقا" توانایی مالی برای انجام این خریدها رو دارند. وقتی داراها ریخت و پاش و تجملات و تشریفات رو کنار بذارند و به اصل دیدار و گفتگوهای فامیلی و دوستانه اهمیت بدهند و نه تجملات و تشریفات این دیدارها و گفتگوها ، کسانی که توانایی مالی کمتری دارند از کنار گذاشتند این فرهنگ احساس خجالت و یا کمبود نخواهند کرد.

سالها قبل و در دوران پیش از ازدواج ، بر حسب اتفاق به یه افطاری دعوت شدم که در یکی از خونه های گرون قیمت شمال تهران بود. من بچه ی جنوب شهر تهران بودم و عادت به تشریفات نداشتم. هیچ وقت یادم نمیره که اون افطاری کوفتم شد. اما در مقابل چندین بار در یه خونه ی قدیمی در خیابون خانی آباد تهران (نزدیک مولوی) غذاهای ساده ای خوردم که هنوز لذت لقمه به لقمه اش زیر زبونم هست. اون سفر ه ی اشرافی شمال تهران ظاهر بود و اون غذای ساده ی خیابون خانی آباد توام با معنویت و نوری که دل آدم رو روشن میکرد.

امیدوارم تمام کسانی که به این کلبه درویشی میاند و قدم به چشم من میذارند مصمم بشند در دید و بازدیدها ، به اصل و فلسفه ی این دیدارها توجه داشته باشند و نه هیچ چیز دیگه. با یه لیوان آب و یا یه استکان چای که در کنار صحبتهای گرم و صمیمانه باشه میشه بهترین مهمانیها رو برگزار کرد اما اگه اون گرمای دلنشین کلام صادقانه و دوستانه نباشه ، هزار هزار قلم تشریفات هم نمیتونه حتی اندکی از سرمای مجالس تشریفاتی و تعارفی رو کم کنه.

خرّم آن بقعه که آرامگه ......
ما را در سایت خرّم آن بقعه که آرامگه ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5amehranie بازدید : 42 تاريخ : دوشنبه 30 اسفند 1395 ساعت: 9:53