یادداشت 16 اردیبهشت 1396

ساخت وبلاگ

بنا داشتیم به سر بریم فریدن. هماهنگی شده بود تا کار تعمیر و بازسازی محل سکونت بستگان انجام بشه. میخواستیم هم دیداری نوروزی !! داشته باشیم و هم نگاهی به کارهای انجام شده بندازیم. صیح زود از اصفهان به راه افتادیم. در میانه ی راه بودیم که بارش یارون آغاز شد و این بارش تا رسیدن به مقصد ادامه یافت. چند بار با تابش نور خورشید از بین ابرها ، رنگین کمانهای زیبایی در منطقه شکل گرفت. سرسبزی و تمیزی بی نظیر چشم اندازهای منطقه در کنار رنگین کمان منظره ای فوق العاده بوجود آورده بود.

با رسیدن به مقصد باران و تگرگ با هم تلفیق شدند. تگرگها قدری درشت بودند و اگه ادامه دار بود میتونست به کشت و کار کشاورزان آسیب وارد کنه اما بحمدالله خیلی زود متوقف شد. بارون هم بند اومد و با تابش خورشید ، فضایی دل انگیز از آبی آسمون ، سفیدی ابرهای کومولوس ، خاکی دیوارهای کاه گلی و سبزی دشت و دمن ترسیم شد. قدری با بستگان گفتگو کردیم. مشغول کار بودند. تصمیم گرفتم تا شرایط جوی مناسبه سری به دشت بزنم. با اینکه در روزهای گذشته بارون زیادی باریده بود اما مسیری که میخواستم برم به اندازه کافی مناسب بود که ماشینم در گل و لای گیر نکنه.  رفتم جایی که معمولا" برای جمع آوری آویشن میریم.

بخشهای زیادی رو برای کاشت دیم شخم زده بودند اما جاده ی خاکی ارتباطی هنوز سالم بود. توقف کردم. همسرم و یکی از بستگان همراه بودند. سالم بودن تمام بوته های آیشن نشون میداد که تا امروز کسی در اینجا به جمع آوری آویشن نپرداخته. ما هم وقت زیادی نداشتیم و برنامه  ی اصلی سفرمون چیز دیگری بود. حدود یک ساعت و نیم توی دشت بودیم و مقداری آویشن جمع کردیم. هوا عالی بود ولی میدونستم از بعد از ظهر دوباره رگبار و رعد و برق آغاز میشه.

خیلی زود برگشتیم. برای کمک به کار تعمیرات آماده شدم. نقشم کارگر وردست مقنی (چاه کن) شد. یه چاه جذبی با عمق حدود 2.5 متر باید حفر میشد. بخشی از اینکار رو روز گذشته انجام داده بودند. مقنی با کلنگ و دستگاه برقی چاه رو میکند و من هم با سطل و طناب ، نخاله ها رو بالا میکشیدم و در اطراف میریختم. تمرین خوبی برای دستام بود. وقتی اون جوان مقنی داشت با زحمت و سختی چاه میکند در این فکر بودم که دولتمردان و یا کسانی که این روزها دارند برای نشستن روی صندلی دولتمردان رقابت میکنند چه کاری برای این زحمتکشان کردند؟ سهم اینها از این همه ثروت ملی کشور چیه؟

کارگری کار پر زحمت و بی آینده ای است. هر روز که میخوام برم اداره از جایی رد میشم که تعداد زیادی کارگر نسبتا" جوان از صبح خیلی زود میاند اونجا تجمع میکنند تا بلکه صاحب کاری پیدا بشه و اونها رو برای یک روز کار استخدام کنه و یه روز دیگه بتونند از خجالت زن و بچه دربیاند.... و این انتظار و چشم به راهی کار هر روزه ی اونهاست....

الان که ایام انتخابات است خیلیها میاند و با این زحمتکشان عکس یادگاری میگیرند و به اونها سر میزنند و از زبان اونها سخن میگن ، اما فردای انتخابات تمام این عکسهای یادگاری کنار گذاشته میشه و دیگه کمتر کسی سراغ اونها رو میگیره و حرفشون رو گوش میده.....

خیلی دوست داشتم ببینم اون کارگر جوان مقنی وقتی داره کار میکنه ، آیا با چاه درد و دل هم میکنه یا نه؟..... ولی هر چی گوش کردم فقط یه جمله رو مرتب ازش میشنیدم ؛ یا علی..... در این یا علی گفتن ، جمله ها و حرفهای زیادی نهفته بود..... ماشاءالله به غیرت و همتت جوان

موقع برگشتن به اصفهان و در حالی که تقریبا" تمام مسیر رو در بارون رانندگی کردم ، از رادیو دومین مناظره کاندیداها رو میشنیدم و در بیشترین دقایق این مناظره ، تصویر همون کارگر جوان مقنی جلوی چشمام بود.....

بحمدالله اردیبهشت امسال بسیار پر برکت شده و بارشهای خوب و مداوم ، چهره ای استثنائی به طبیعت داده. فکر میکنم از نظر سرسبزی و رشد پوشش گیاهی هم سال 96 خیلی عالی آغاز شده و امیدوارم این شرایط تداوم داشته باشه. خدا رو هزاران بار شکر

خرّم آن بقعه که آرامگه ......
ما را در سایت خرّم آن بقعه که آرامگه ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5amehranie بازدید : 40 تاريخ : سه شنبه 19 ارديبهشت 1396 ساعت: 8:07